دوست داشتن + احتیاج

    

برای تو بی وفا که گذاشتی رفتی

 

دوست داشتن ؛ خیلی شبیه احتیاج داشتن است

یک جور احتیاج داشتن مفرط

و گاهی هم دوست داشتن راهی برای فراموش کردن است

چند روزیست غریبه ای در زندگیم پیدا شده ... حس میکنم دوستش دارم ...

و خودش هم باور کرده که خیلی دوستش دارم !

نمی دانم ... شاید برای به خاکسپاری خاطرات گذشته !

یکبار ... نیمه شب ... از او پرسیدم :

-
چرا منو دوست داری ؟

و حس کردم بعد از این سئوال روی گونه سمت چپ او و روی احساسات من چال کوچکی افتاد

و این شروع تازه ای بود برای یک هم آغوشی ،

بوسه های عاشقانه در تاریکی ،

شنیدن نفسهای هوسناک ،

و لذت بردن از یک گناه .

همیشه معتقدم گناه باید لذت داشته باشد

گناهی که لذت ندارد ؛‌ حماقت است

آدم ها گناه می کنند و گناه می کنند و گناه می کنند

و هیچ لذتی در پس گناهان بیشمارشان نیست

یا آدم ها خیلی احمق شده اند

و یا من در تعریف گناه اشتباه می کنم

من همه چیز را می دانم و هیچ چیز را نمی فهمم

و این عمیقا تاسف بار است .

.....



خیلی بد است

گاهی آدم دلش می خواهد از خودش فرار کند

از خودش و گذشته اش و آینده ای که نمی خواهد داشته باشد

به هر طرف که می دود ؛‌ باز هم جز خودش ؛ کسی نیست

به کسی دل می بندد تا خودش را فراموش کند

به کسی دیگر که مثل خود او از خودش فرار کرده است و از دیگران هم همینطور

مدتی می گذرد

اندکی آرام می گیرد و کمی فراموش می کند

اما دوباره عصیان می کند و خودش می شود

همانی می شود که روزی از او فرار کرده بود

همانی می شود که نمی خواست باشد

دل می کند و همه چیز را به هم می ریزد و در پی یافتن سعادت

چیزی که گمشده همیشگی اوست

به تنهایی می گریزد و باز

خودش را می بیند و ناامیدانه به دیوار بلند آرزوهای سرکوب شده اش چنگ می زند

باز هراسان و دربدر از خویش می گریزد تا شاید

باز در خم کوچه ای ؛

کسی مثل خودش را بیابد و او را در آغوش بکشد

تا چند روزی باز فراموش کند و مشغول باشد

مدام واژه های عاشقانه تکرار می شود و مدام لبهای ترک خورده ((‌ دوستت دارم را تکرار می کنند))‌


و شاید در لحظه ای کوتاه

آدم بدون اینکه خودش بفهمد

در بالای پرتگاهی که راه برگشتنش سخت است

رها شود

آری ... این جا نمی شود به کسی نزدیک شد ،

آدم ها از دور دوست داشتنی ترند ...

 

 

 

 

 

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
هادی دوشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:44 ق.ظ

بچه ها مریم مثل متناش با حاله

ایران-دخت دوشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:33 ب.ظ http://iran-dokht.blogfa.com

سلام مریم جان...
متنت هم قشنگ و هم سوزناک...
گفتنی زیاد... ولی الان فقط می تونم بگم ادم باید اول به خودش عشق بورزه تا بتونه به دیگران دل بده !
راستی تبریک می گم بابت عشق جدید..
خوش باشی.. منتظرت هستم...
بای

هادی سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:08 ق.ظ

سلام مریم جون
واقعا این متن یک مشت بود به دهان ۱ نفر حالا معلوم نیست اون نارفیق یا رفیق نیم راه در هر صورت نوش جانش

هادی سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:10 ق.ظ

خوشبحال اون غریبه ی ناشناس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد